محمد مهدی عزیزممحمد مهدی عزیزم، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

پسر گلم محمدمهدی عزیزم

تحصیل در دوران بارداری

در اواسط ۵ ماهگی (شهریورماه ۸۷) بودم  که نتایج دانشگاه آمد (قبولی ارشد کامپیوتر  گرایش ICT دانشگاه علم و صنعت) و من که بسیار مشتاق تحصیل بودم با وجود شرایط بارداری در دانشکده مجازی علم و صنعت ثبت نام نمودم و از خداوند می خواستم که من را در این راه کمک نماید . چند ماه اول دروس را زیاد جدی نگرفته بودم و زمانهائی را که می توانستم دروس را ضبط می نمودم  تا اینکه در ماه ۹ بارداری خانم دکتر محمد نجار تاریخ زایمان طبیعی ام را درست بعد از آخرین امتحانم تعیین نمودند و  پس از آن در ماه ۹ ام جزوات را جمع آوری نمودم و به مطالعه دروس پرداختم . برای دو امتحان هفته اول آماده شده بودم که ۲ شب مانده به امت...
1 اسفند 1389

مسافرتهای مکرر دوران بارداری

من چند ماه اول بارداری را اصفهان زیر نظر خانم دکتر خورشید عراقی بودم اما از ماه ۶ ام در تهران تحت نظر خانم دکتر بهزادی بودم و در ۷ ماهگی با خانم دکتر محمد نجار آشنا شدم و تا زایمان به کلنیک تخصصی مادران مراجعه داشتم اما از آنجائیکه خانم دکتر عراقی را بسیار دوست داشتم تا ماه ۸ تحت نظر ایشان هم بودم، از این جهت مداوم در سفر تهران اصفهان بودم که دیگر در اواسط ۸ ماهگی طبق توصیه فامیل دیگر فقط در تهران تحت مراقبت و درمان بودم. 
1 اسفند 1389

هدیه خداوند متعال

این خاطره بهترین خاطره زندگی ام هست. احساس مادر بودن برای اولین بار این در حالی بود که پایم تو گچ بود یعنی اردیبهشت سال ۸۷ زمانی که در دانشگاه صنعتی کارشناس بودم و هم تدریس دانشگاه جهاد را داشتم. ماجرای پایم باور نکردنی بود الکی الکی پایم  شکسته بود به قول پدرم خداوند حکمت را براین قرار داده بود که من یکم آروم بگیرم. اطلاع ازاین موضوع هم خوشحالم کرده بود و هم ناراحت چون نگران عکس پایم بودم در حالیکه خدا ارحم الراحمین است.
1 اسفند 1389
1